فطرت از نظر لغت:
ابن اثیر گوید : الفطر= الابتداء و الاختراع و بعد می گوید الفطره =الحاله منه کالجلسه و از روایات این عبارت را از امام علی ( ع )نقل می کند ((و جبار القلوب علی فطره ایها ) (( خداوند خالق دلها را براساس فطرت ها ی آن ها ست )) در این مورد ، فطرت جمع بسته سده و چنین بدست می آید که یک چیز فطری نیست ، بلکه آدمی دارای فطرت های است . شواهد چنین نشان می دهد که این واژه را قرآن برای اولین بار به کار گرفته ، و پیش از آن معمول نبوده است .زیرا چنین آمده است که ابن عباس - وی مردی عالم و عرب و قرشی بود -گوید من معنی واژه فطرت را که در قرآن آمده وقتی فهمیدم که با دو عرب روبرو شدم و آن دو بر سر چاهی منازعه داشتند ،یکی گفت : انا فطرتها (= چاه را ابتدا من حفر کردم و پدید آوردم ) از اینجا فهمیدم که لغت فطرت چه معنایی دارد ، همان خلقت صدرصد ابتدایی .
2-صبغه:این واژه نیز از نظر مصداق با فطرت متحدهست از این رو به شکل مختصر توضیح می دهم . در قرآن آمده صبغه الله و من احسن من الله صبغه (( بقره 138)) این لغت نیز بر وزن فعله می باشد صبغ به معنی رنگ کردن و رنگ زدن لست البته نه به معنی فریب دادن . صبغه الله یعنی رنگ خدایی منظور آن است که رنگی که خدا در متن تکوین زده است رنگ خدا است .
مسیحیان کودکان نوزاد خود را در روز هفتم غسل تعمید می دادند به این جهت است که می پندارند با این عمل به آن رنگ مسیحیت زده اند ، اما خدا می فرماید که چه کسی بهتر از خدا رنگ می زند .
بنابراین همه انسان ها از رنگ خدایی برخوردار هستند وهمه بر فطرت الهی آفرینش یافته اند . از این رو قران همواره آیین همه پیامبرران الهی را یک دین - نه ادیان-می داندوآن اسلام است .
...
توجه: برای دریافت رمز مقالات باید به عضویت دهکده خاله فر درآمده باشید.